تفاوت دادسرا با دادگاه و وظایف هر یک
دادسرا حوزه طرح شکایات اولیه است در دادسرا تنها شکایاتی که جنبه کیفری و جزائی دارد مطرح میشود. وظیفه دادسرا تحقیق و بازجویی و کشف جرم است و در حقیقت میتوان گفت پروندههای کیفری ابتدا در دادسرا تشکیل میگردد و پس از شنیدن شکایات شاکی و ملاحظه دلایل وی، از متهم نیز تحقیق و دفاعیات او نیز شنیده میشود اگر آقای دادستان که رئیس دادسرا است دلایل شاکی را کافی دانست علیه متهم ادعای مجرمیت میکند. یعنی ادعا نامهای را که نام آن کیفرخواست است تنظیم میکند و به دادگاه میفرستند تا در آنجا محاکمه و سپس حکم مقتضی صادر گردد.
البته گاهی در جامعه جرمی اتفاق میافتد که شاکی ندارد. اگر جرم جنبه عمومی داشته باشد شخص دادستان میتواند به عنوان مدعی عمومی تحقیق و بررسی را شروع کند و اگر نتیجه آن توجه اتهام به شخص خاصی بود علیه او کیفرخواست صادر میکند.
نکته دیگر اینکه در دادسرا حکمی صادر نمیشود یعنی مرجعی که مجرم را مجازات میکند دادسرا نیست بلکه دادگاه است اما دادگاه مرجعی است که در خصوص ادعاهای مطروحه تصمیم قضائی میگیرد و بهعبارت دیگر فصل خصومت دادسرا در امور حقوقی دخالتی ندارد.
قضات دادسرا را دادستان، بازپرس و دادیار تشکیل میدهند دادستان رئیس دادسرا است و دادسرا بخشی از دادگستری هر حوزه قضائی میباشد.
2-1. تفاوتهای دادستان و بازپرس و دادیار و دادسرا و دادگاه
اگر به سادگي بخواهيم وظيفه دادسرا را از دادگاه تفكيك كنيم بايد چنين گفت: ابتدا بايد معلوم شود اساساً جرمي كه به متهم انتساب داده شده توسط وي واقع شده يا خير؟ دادسرا كليه وظايف جهت كشف جرم و تعقيب متهم را تا حصول به اين نتيجه كه «آيا اتهام منسوبه وارد است يا وارد نيست؟» به علاوه برخي وظايف ديگر بر عهده دارد و در مقابل دادگاه پس از اعلام دادسرا مبني بر وقوع جرم «الف» توسط آقاي «ب»، ميزان مجازات متهم را تعيين ميكنند و مهمترين مساله كه بعد نيز به آن خواهيم پرداخت اين است كه دادگاه با توجه به مرتبه بالاتر از دادسرا، هم ميتواند متهم را از جرمي كه دادسرا تشخيص داده تبرئه كند و هم ميتواند استدلال يا تحقيقاتي را كه دادسرا با استناد آن متهمي را بيگناه اعلام كرده (در صورت اعتراض شاكي) باطل و ردكرده و دستور به رسيدگي مجدد دهد.
2-2. مقامات دادسرا
مقامات ارشد دادسرا عبارتند از الف- دادستان ب- معاونين دادستان ج- بازپرس د- داديار.
الف- دادستان: دادستان در واقع رئيس دادسرا و مسئول مجموعه تحت امر خود است و نظارت بر اعمال معاونين و بازپرس و داديار بر عهده ايشان است.
ب- معاونين دادسرا: جز در مواردي كه دادستان برخي وظايف خود را (از جمله ارجاع شكايات، نظارت بر ضابطين قضايي، اظهار نظر راجع به تصميمات داديار و بازپرس و…) به معاونين تفويض كند وظيفه اصلي معاونين كمك رساندن به دادستان در امور اداري دادسرا است.
ج- بازپرس و داديار: شناختن وظايف بازپرس و داديار در كنار يكديگر راحتتر و تفكيك ايشان از هم سهلتر است.
- هر دو مقام ياد شده وظيفه انجام تحقيقات و رسيدگي به شكايات و تعقيب متهمان را برعهده دارند با اين تفاوت كه «مطابق بند ز ماده 3 قانون اصلاحي تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب، كليه قرارهاي داديار باید با موافقت دادستان باشد و در صورت اختلاف نظر بين دادستان و داديار نظر دادستان متبع خواهد بود.» ولي در اختلاف دادستان و بازپرس به استثناي موردي كه بازپرس قرار بازداشت موقت متهم را صادر كرده ولي دادستان با آن موافقت نكند، نظر دادستان اجرا ميشود (بند ح ماده 3 قانون اصلاحي دادگاههاي عمومي و انقلاب) و همچنين زماني كه دادستان تحقيقات را ناقص و تقاضاي تكميل تحقيقات را كند بازپرس مكلف به انجام تحقيقات مدنظر دادستان است (بند هـ ماده 3)، ولي در ساير موارد اختلافي ديگر (مانند صدور قرار مجرميت يا منع تعقيب و اختلاف در صلاحيت رسيدگي و…) مرجع حل اختلاف دادگاه است. (و نظر دادستان يا بازپرس بدون تاييد دادگاه اجرا نميشود.)
- تحقيقات مقدماتيكليه جرايم برعهده بازپرس است (بند و ماده 3 قانون اخيرالذكر) در حالي كه دادستان (و به تبع ايشان داديارها) فقط در جرايمي كه در صلاحيت رسيدگي دادگاه كيفري استان نيست حق دخالت و رسيدگي دارند.
- با توجه به رويه جاري دادسراها، عموماً رسيدگي به جرايم مهم به بازپرس ارجاع ميشود.